گروه سیاسی قدس آنلاین - گرد و غبار ۱۰۰ ساله تاریخ، آن قدر هست که پردهای بشود و روی خوش فکریها و روشن بینیهای روحانی پیشرو و پرشور شهر تبریز بنشیند. بنابراین جای شگفتی ندارد که فراز و فرودهای تاریخ معاصر، از « شیخ محمد خیابانی» تصویری نه چندان شفاف ارائه بدهد که پُر است از حرف و حدیثهای ضد و نقیض و گاه تأویل و تفسیرهای عجیب و غریب! همان قدر که برخی تاریخنویسان تلاش کردهاند از او روحانی تندرو با افکار ملی گرایانه افراطی بسازند و برخی دیگر هم «شیخ» را یک جدایی طلب تمام عیار و یا همدست انگلیسیها معرفی کردهاند، خیلی از اهالی تاریخ و تاریخ نویسی نیز سعی کردهاند ضمن بررسی دقیق و موشکافانه رخدادهای دوره مشروطه، غبار افراط و تفریط را از چهره «خیابانی» و قیام پر حرف و حدیثش کنار بزنند.
■ علم بهتر است یا تجارت؟
«شیخ محمد» فرزند «حاجی عبدالحمید» در اصل نه تبریزی که «خامنه»ای بود و سال ۱۲۵۹ که به دنیا آمد، پدرش تاجر سرشناس منطقه «خامنه» و « شبستر» به حساب میآمد. تجارتخانه «حاج عبدالحمید» در شهر «پتروفسکی» واقع در منطقه مسلمان نشین روسیه تزاری یعنی « داغستان» واقع شده بود، اما زن و زندگیاش اغلب در « خامنه» ساکن بودند. «محمد» چند سالی را در مکتبخانههای وطنی درس خواند و پس از آن - لابد برای یادگیری تجارت - راهی «پتروفسکی» شد و چند سالی را کنار دست پدر شاگردی و زندگی کرد. هوش و استعدادش اما بیشتر از این بود که آن را فقط صرف تجارتخانه پدر کند. شاید «حاجی عبدالحمید» حساب کرد که فرزندش در «پتروفسکی» و در بهترین حالت، بدون اینکه فرصتی برای شکوفایی استعدادهایش پیدا بشود، تاجری میشود مثل خودش! بنابراین فرزند را به ایران بگرداند تا در «خامنه» و تبریز، ابتدا درس فقه و اصول بخواند و تبدیل بشود به زرنگترین شاگرد «میرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجی» و بعدهم سراغ هیئت و نجوم و ریاضی برود و میان شاگردان منجّم معروف آن روزگار « میرزا عبدالعلی» گوی سبقت را از همه برباید و علاوه بر اینها در یادگیری حکمت،کلام،طبیعیات، تاریخ و ادبیات هم اسمش سر زبانها بیفتد.
■ شوهر عمه رهبر انقلاب
به جز اینها از نوجوانی و دوران طلبگیاش اطلاعاتی در دست نیست. اما شواهد و اسناد دوران جوانی و مبارزاتش نشان میدهد در این مطلب با روحانی عدالتخواه و روشن بینی طرفیم که بیشتر از ۱۰۰ سال پیش، به چند زبان زنده دنیا تسلط دارد، حرفهایش بوی تازگی و نوجویی میدهند، برای بیان افکار و ایده هایش، روزنامه منتشر میکند و از دموکراسی همان قدر دفاع میکند که در منبر و مسجد از دین و دینداری. او علاوه بر اینکه در تیزهوشی و جایگاه علمی، فرد شناخته شدهای بود، از حیث اخلاقی هم، سخت مورد توجه و اعتماد اهالی تبریز قرار داشت؛ طوری که پس از فوت پدر خانمش، «حاجی سید حسین حسینی خامنهای» معروف به «پیشنماز» نزدیک به چهار سال، ظهرها در مسجدجامع تبریز و شبها و صبحها در مسجد کریم خان، امامت جماعت را به عهده داشت و میگویند بیش از ۱۰۰۰ نفر در نماز جماعت به او اقتدا میکردند. این را هم اضافه کنیم که با توجه به آنچه بالاتر گفتیم، «شیخ محمد خیابانی» شوهر عمه رهبر معظم انقلاب به حساب میآید.
■ جنبش خیابانی
تا ۲۶ سالگیِ «شیخ» را میشود دوره نخست و نسبتاً آرام زندگی او به حساب آورد که در آن رد و نشان چندانی از سیاست دیده نمیشود. از ۱۲۸۵ خورشیدی به بعد با صدور فرمان مشروطه مرحله دوم و البته داغ زندگی روحانی جوان و پرشور آغاز میشود. در شب و روزهای پرآشوبی که نیروهای «محمد علیشاه» قصد بازگرداندن استبداد را دارند، در ایامی که تبریز در محاصره است و آب و آذوقه را به روی شهر بستهاند، «شیخ محمد» را میشود تفنگ بردوش در کنار مردم و مجاهدان دید که هم به دفاع از عدالت و آزادی مشغول است و هم با سخنان شیرین و پر حرارتش، افسردگی و سستی را از روح و روان رزمندگان خسته شهر دور میکند. مبارزات او به همین زمان و تبریز خلاصه نمیشود، بلکه بعدها با محبوبیت و شهرتی که میان مردم دارد به عنوان نماینده تبریزیها راهی مجلس میشود. اولین حرکت سیاسی بزرگ «خیابانی» مخالفت با اولتیماتوم روسیه در مجلس دوم است. پس از اینکه با وجود مخالفت مجلس، دولت ایران اولتیماتوم روسیه را میپذیرد و مجلس را تعطیل اعلام میکند، سخنرانی یکساعته و داغ و مهیج «خیابانی» در اجتماع خیابانی در «سبزه میدان» تهران، مثل توپ صدا میکند تا دولتیها دستور دستگیریاش را صادر کنند. «خیابانی» اما پیش از صدور فرمان دستگیری میگریزد و برای مدتی به خراسان و سپس «باکو» و «تفلیس» میرود.
■ دموکرات ها
تعطیلی مجلس سبب میشود، خیابانی، بیسر و صدا به شغل پدری رو بیاورد و مدتی مشغول تجارت شود. پس از مدتی که مخفیانه به تبریز بر میگردد علاوه بر تجارت، جلسات ادبی و نشستهای فلسفی به راه میاندازد و به این وسیله افراد و گروههای مختلف را گرد خودش جمع کرده و ارتباطش را با قشر تحصیلکرده و شخصیتهای مختلف سیاسی و غیر سیاسی و آزادیخواهان حفظ میکند. سالها بعد و در زمان اشغال تبریز توسط عثمانی با شعارها و ادعاهای «پان ترکیسم» خیابانی بازهم در صحنه مخالفت با اشغال و ترویج پان ترکیسم، حاضر است. به همین دلیل هم توسط نیروهای عثمانی تحت تعقیب قرار گرفته و پس از دستگیری مدتی در ارومیه زندانی میشود. بنا به اسناد دوره مشروطیت: «خیابانی اگرچه در مجلس دوم در جناح نمایندگان فرقه دموکرات ایران بود و در نطقهای روزانه خود دموکراتها را نیروهای پیشاهنگ ترقی و تجدد در دوره ۱۵ ساله پس از نهضت مشروطیت ایران میخواند، اما رسماً عضو آن فرقه نبود». اما به دنبال وقوع انقلاب اکتبر روسیه و کنار گذاشته شدن صمدخان از حکمرانی آذربایجان، فضای آزادی نسبی در تبریز ایجاد شد. در این فرصت «خیابانی» با همکاری یاران خودش، حزب دموکرات را پایهگذاری کرد. برخی تاریخنویسان معتقدند اگر در این دوره تشکیلاتی به دست روحانیان و یا متدیّنان ایجاد نمیشد، موج تبلیغات و فعالیتهای کمونیستی تبریز و اطرافش را در مینوردید و همه چیز به دست عوامل طرفدار بلشویکها میافتاد. چاپ و انتشار روزنامه «تجدد» که ارگان فرقه دموکرات هم به حساب میآمد در همین زمان انجام شد.
■ قیام
هر چند آنچه به عنوان « قیام مسلحانه خیابانی» معروف شده در فروردین سال ۱۲۹۹ و در اعتراض به اقدامات «وثوق الدوله» و قرارداد۱۹۱۹ آغاز میشود اما «خیابانی» در واقع از مدتها پیش و پس از تعطیلی مجلس، سفر به مشهد و سپس باکو و... و بازگشت مخفیانه به تبریز، مبارزه و قیامش را آغاز کرده است. بعد از تشکیل حزب دموکرات و انتشار روزنامه تجدد، خیابانی در مدت کمی شعبههای حزب را در تمام نقاط آذربایجان دایر و اصلاحات سیاسی را آغاز میکند. بعد هم تشکیلات ژاندارمری آذربایجان را با نزدیک به ۵۰۰ ژاندارم راه امی اندازد. فعالیتهای او در قالب حزب دموکرات،منجر به سقوط وثوق الدوله شد، اما این به معنی پایان قیام نبود و خواستهها و اصلاحات در تلگرافهای متعدد به گوش مسئولان مملکتی رسانده میشد. «کسروی» اما در نوشتههایش اصرار دارد که هواداران خیابانی در برابر قرارداد ۱۹۱۹ سکوت کردند و خود خیابانی نیز اظهارنظری نکرده است. «کاتوزیان» هم این ادعا را که قیام خیابانی تنها واکنشی در برابر وثوق الدوله و قرارداد ۱۹۱۹ بوده، مردود دانسته است. در عین حال، سه روز پیش از درگرفتن قیام، «هیئت مدیره اجتماعات» دموکراتها در بیانیهای به زبانهای فارسی و فرانسه ضمن اشاره به قیام آزادی خواهان شهر تبریز در برابر اقدامات ضدمشروطیت حکومت، برنامه آزادی خواهان را برقرار داشتن آسایش عمومی و از قوه به فعل درآوردن نظام مشروطیت اعلام میکند.
■ برچسبِ نچسب
«حفظ دستاوردهای نهضت مشروطیت،اجرای کامل اصول قانون اساسی، تأمین استقلال و آزادی و امنیت، برقراری عدالت و مساوات، اصلاحات اساسی اداری، تأسیس حکومتی مبتنی بر اصول دموکراسی و تلاش برای پیشرفت و تعالی کشور و...» اینها بیانیه و قطعنامه و... نیست، بلکه عین عباراتی است که «خیابانی» در سخنرانیهای خود آنها را تکرار میکرد. در مدت ۶ ماهی که قیام او ادامه داشت و مراکز دولتی را در اختیار گرفته بود، کارش تنها سخنرانی کردن نبود. در همان مدت کوتاه برای کارهایی چون: «لغو انواع مالیاتها و فقط به رسمیت شناختن مالیات بردرآمد، واگذاری رایگان زمین به دهقانان، ملی کردن آبها، راه انداختن جمعیت نشر معارف برای مبارزه با بیسوادی، تأسیس مدارس جدید، ساختن کارخانه، تأسیس بانک کشاورزی و ملی، برگزاری انتخابات ایالتی و ولایتی» هم تلاش کرد. بنابراین نمیشود باور کرد کسی که از پیشرفت و تعالی کشورش ایران و نه فقط تبریز حرف میزند و خواهان اجرای کامل قانون اساسی است، آن رغبتی به تجزیه طلبی داشته باشد.
■ چطور پشت قیامش را شکستند
طومار قیام مردمی تبریز، خیلی زود در هم پیچیده شد. « وثوق الدوله» که برکنار شد، به جایش «مشیر السلطنه» روی کار آمد و درخواست هایش از «خیابانی» برای پایان قیام به جایی نرسید. بنابراین «مخبر السلطنه» را مأمور کرد تا هر طور هست، کار «خیابانی» و قیامش را یکسره کند. مذاکره، پیغام و پسغامها نتیجه نداد و «مخبرالسلطنه» بر خلاف انتظار «خیابانی» با رئیس قزاقخانه تبریز دست به یکی کرده و مرکز مجاهدان را به تصرف در آورد. در این حمله «خیابانی» نیز به شهادت رسید اما «مخبر السلطنه» ترجیح داد برای پرهیز از بدنامی خودش، شهادت او را خودکشی جلوه دهد. حالا و پس از نزدیک به ۱۰۰ سال، در نگاه به قیام «خیابانی» میتوان علاوه بر نقاط مثبت، نقطه ضعفها و اشتباهاتی را هم مشاهده کرد. اعتماد «خیابانی» به شخصیتی مانند «مخبر السلطنه» و یا به گروههای متفاوتی که در سخنرانیهایش با کف زدن او را حمایت میکردند و هنگام جنگیدن پشتش را خالی، نداشتن یاران و افراد نزدیکی که بتوانند در اداره امور در کنارش باشند و دو دستگی و چند دستگی در میان کسانی که با او همراه شده بودند، بیشتر و پیشتر از قزاقهای روسی و نیروهای دولتی، پشت قیام او را شکست.
انتهای پیام/
نظر شما